خونه مون عیدا پر مهمونه میرن مهمونا از اونا فقط آشغالاشون به جا می مونه کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی؟ کجا رفت اون موز؟ خدا میدونه! جعبه خالی شیرینی هنوز گوشه طاقچه پیش گلدونه عطرش پیچیده تا آشپز خونه شیرینیش کجاست ؟ خدا میدونه می رن مهمونا از اونا فقط جعبه ی خالی به جا می مونه از بس خونه رو به هم می ریزن آدم مثل... تو گل می مونه!! یکی نیست بگه خداوکیلی جای پوست پسته تو قندونه قند نصفه ی عمو جون هنوز خیس و لهیده ته فنجونه حالا خداییش قندش مهم نیست کنار اون قند نصف دندونه! می رن مهمونا از اونا فقط نصفه ی دندون به جا میمونه پسته ی خندون ، بادوم شیرین فندق درباز مال مهمونه پرسید زیر لب یکی با حسرت که از این آجیل ، به غیر تخمه واسه ما بعدها چی چی میمونهسلاماینم عیدی من به شما دوستان عزیز خواننده ی وبلاگ خانه ی دانشجو.ببخشید دیر شدولی از قدیم قدیما گفتن ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه.(حالا این چه ربطی به اینجا داشت رو نمیدونم)ولی خلاصه عیدتوووون مبارک.
۹۱/۰۱/۰۶
۲۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۴۰
ترمه
سلام ممنون از شعرتون...واسه درس آزادم شعر محلی میخواستم....که پیداش کردم...ممنون
پروانه السادات طباطبایی اردکانی
چقدرقشنگ