از زمانی که از مکه به سمت کربلا راه افتادن، نگاهش مدام به عباس(علیه السلام) است.    چه رشادتی، چه عظمتی، چه هیبتی. وقتی عباس(علیه السلام) هست،   حسین(علیه السلام) یاد جوانی‌های پدر می‌افتد.   وقتی عباس(علیه السلام) هست همه احساس امنیت می‌کنند.   اما یک سوال فکر حسین(علیه السلام) را از مکه تا اینجا به خود مشغول ساخته.   با وجود عباس، چگونه تقدیر الهی تحقق می‌پذیرد؟    برای چند لحظه چشمانش را می‌بندد و دوباره باز می‌کند.   نگاهی به آسمان، نگاهی به عباس، نگاهی به مشک...