شاید علوم انسانی دارای قدمت بیشتری نسبت به علوم تجربی داشته باشد ولی امروز شاهد آن هستیم که علوم تجربی و دقیقه به چه صورت پیشرفت کرده و چقدر با این علوم در سال های گذششته تفاوت دارد در عین حال می بینیم که علوم انسانی آن قدر که باید با گذشته خود تفاوتی نکرده است و هنوز هم مباحثی مورد بحث قرار می گیرد که در هر عصری مطرح بوده و توسط دانشمندان آن عصر مورد بررسی قرار گرفته است و در واقع علوم انسانی به نوعی ایستا هستند .دلیلش هم آن است که علوم دقیفه دارای قوانین و چارچوب های ثابتی هستند ولی در علوم انسانی چون با افکار افراد سروکار دارد و این افکار در هر فردی متفاوت است هیچ گاه به طور صد در صد قابل قبول نیست و نطرات دانشممندان در این علوم توسط افراد دیگر مورد تایید و اکذیب قرار می گیرد نه توسط یه چارچوب فکری ثابت. این مشکل در واقع علوم انسانی را به پدیده ای نسبی تبدیل می کند که اگر به همین شکل باقی بماند هیچ گاه ترقی نخواهد کرد و مباحث آن همیشه مورد بحث خواهد ماند.
این امر باعث باقی ماندن افکار و نظریات غلط هم می شود و افکاری همچون سکولاریسم و... را نمی توان از بین برد و در هر دوره ای باید با آن به مبارزه برخاست.
این مشکل هیچ گاه نمی تواند توسط یک انسان حل شود چرا که انسان های دیگه او را مورد قبول قرار نمی دهند به همین دلیل باید توسط یک فرا انسان حل شود . کسی که به تمام زوایای خلقت انسان آگاهی داشته باشد پس چه کسی می تواند این مشکل را بهتر از خالق انسان حل کند . به نطر من شاید یکی از مهم ترین دلایل فرستاده شدن پیامبران هم همین باشد که خداوند به وسیله پیامبران قصد آن را داشت که به انسان همین ملاک ها و چارچوب های ثابتی را که باعث به کمال رسیدن انسان می شود را به او بدهد .
و شناخت پیامبران را هم بر اساس معجزاتی که به آنها داده است به وسیله عقل امکان پذیر کرده است چنانکه در قرآن میبینید که درباره ی کسانی که پیامبران را تکذیب کردند می گوید که انها با اینکه می دانستند او را تکذیب کردند!
بنابراین بهترین ملاک ارزیابی علوم انسانی باید دین باشد که کامل ترین دین هم دین اسلام است و ادیان دیگر در این زمان نمی توانند این وظیفه را انجام دهند(به دلیل تحریفات صورت گرفته در آن ها)
با این توضیحات آیا کنار گذاشتن اسلام و تاکید بر اراجیف یه عده بی دین و یا کسانی که آشنایی لازم با دین را ندارند بازگشت به جاهلیت نیست؟
گرد آورند:
مسعود آقایی دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه تهران
۹۰/۰۹/۰۲
متشکرم ازتون چند وقتی بود حسابی نخندیده بودم!!!!
خودتون می فهمیدی دارید چی می نویسید؟ اتفاقا به نظرم این چیزهایی که شما نوشتید باعث ایستایی علوم انسانیست!!
مشکل شما و امثال شما این هست که فقط اندیشه های خودتون رو برتر میدونید و دیگر اندیشه های برخلاف خودتون رو به قولی اراجیف می پندارید.
یکی نیست بگه اخه چهارتا تازه به دوران رسیده میخوان برای علوم انسانی خط و نشون بکشن با این همه فیلسوف و دامنشد غرب و شرق و با این همه اندیشه ها و تفکرات قدیم و جدید!!