سونامی عظیم منطقه که ما از آن تحت عنوان بیداری اسلامی یاد می کنیم امروزه در حال تبدیل به خیزش ملت هاست همانگونه که مقام معظم رهبری پیش بینی کرده بودند به قلب اروپا سرایت نمود و شاید نکته در خور تامل و توجه شروع این خیزش در اروپا از کشور اسپانیا بود که هنوز هم مظاهر تمدن بزرگ اسلامی در آن نمودار و مشهود است.اما آنچه در این یادداشت دارای اهمیت است ذکر این مطلب است که جمهوری اسلامی ایران در قبال این تحولات عظیم و بطور اخص در منطقه مسلمان و نفت خیز جنوب غرب آسیا و شمال آفریقا(همان خاورمیانه به زعم غربی ها)، چه رویکردی را باید از خود نشان دهد؟ بی گمان جمهوری اسلامی ایران دارای تجارب فراوانی در شیوه حکومت داری از زمان انقلاب اسلامی تا کنون می باشد و این خصیصه می تواند خود به عنوان نقش الگوی«جمهوری اسلامی» مطرح شود در مقابل الگوی لائیک و سکولار موجود در جهان.
آنچه دارای ظرافت و اهمیت خاص می باشد نحوه ارائه الگوهای مذکور است، چرا که نحوه ارائه الگوها، ارتباط مستقیمی با پذیرش یا نفی آن توسط انقلابیون دارد.اقدامات عجولانه و با تعصب همانگونه که در طول تاریخ دیپلماسی محکوم به شکست بوده امروزه نیز فرجامی جز هزیمت در پی نخواهد داشت. چرا که عجله در ارائه الگو به معنای تحمیل الگو برای انقلابیون قلمداد می شود و در نتیجه موجب تنفر و دوری از الگوی مورد نظر خواهد شد. با نیم نگاهی به کشور ترکیه و دیپلماسی حزب عدالت و توسعه به این مهم پی خواهیم برد. اردوغان برای ارائه الگوی لائیک خود درصدد ارائه آن به کشور های انقلابی برخواست که سفر اردوغان به مصر، تونس و لیبی در راستای همین مهم صورت گرفت. گرچه بظاهر همسویی برخی احزاب انقلابی را به همراه داشت لکن نباید از نظر دور داشت که مورد استقبال تصمیم گیرندگان اصلی انقلاب ها، یعنی مردم قرار نگرفت.
جمهوری اسلامی ایران می تواند با توجه به تاریخ انقلاب های جهان و حتی رجوع به انقلاب اسلامی خود( که شباهت هایی بی نظیری با حرکت های اخیر دارد) دیپلماسی هوشمندانه ای برای حضور مؤثر و مفید خود تداعی کند تا ضمن ایفای نقش اسلامی، حضور مؤثرتری در این حرکت ها حتی به عنوان الگوی متناسب با این کشورها انجام دهد گرچه در این مسیر جمهوری اسلامی ایران با چالش های فراوانی از قبیل تقابل با ترکیه بر سر ارائه الگو، و یا تقابل با عربستان بر سر قدرت منطقه ای و... مواجه است اما با اتخاذ تدابیر هوشمندانه و آینده نگر می توان آن را به فرصت تبدیل کرد. شاید از مهمترین پایه های این تدابیر، توجه به اقناع افکار عمومی مردم کشورهای درگیر انقلاب است؛ که از بارزترین روش ها برای دستیابی به این مهم، تاثیرگذاری بر نخبگان و متفکران این کشورها از طریق برپایی محافل و همایش های رایزنی و تبادل نظر است. بطور کلی از آنجا که حرکت های اخیر ریشه مردمی دارند می توان حرکت های برای تغییر چینش های اجتماعی نام برد بنابراین باید انتظار داشت که عصر بوروکرات های لیبرال که در ابتدای انقلاب ها قدرت را به دست می گیرند به سرعت سپری شود چرا که هدف این بوروکرات ها چیزی جز تغییرات سطحی سیاسی نیست و این با خواست های مردم که خواهان تحولات عمیق اجتماعی هستند سازگار نیست.آنچه در مصر امروزه شاهد آن هستیم می تواند اثبات این ادعا باشد که مردم انقلابی خواسته های فراتر از تغییرات سطحی سیاسی دارند و آنان بی شک به دنبال تغییرات بنیادین اجتماعی هستند. بنابراین باید با هوشیاری تؤام با صبر تحولات را دنبال کرد و از هرگونه اقدام شتاب زده که وجهه ما را خراب می کند جلوگیری کرد چرا که مسلما ملت های منطقه دوست ندارند الگوی دیکته شده کشور دیگری را پذیرا باشند.
از طرف مقابل نیز، باید با دیپلماسی محتاطانه تری رابطه خود را با سایر کشورهای دستخوش تحول تنظیم کنیم به طور مثال دیدار صالحی وزیر امور خارجه ایران، با همتای بحرینی خود در نیویورک یک اقدام منفی در جهت وجهه انقلابی و اسلامی ما قلمداد می شود چرا که بطور پنهان حاوی این پیام برای مردم بحرین است که امکان مذاکره جمهوری اسلامی با هیئت حاکمه بحرین وجود دارد و این خود موجب تکدر خاطر مردم بحرین از جمهوری اسلامی و بدبینی نسبت به مواضع ما در آینده خواهد شد.
اما ذکر این نکته قابل توجه است که تقابل خواست های مردم و بوروکرات ها که از طیف لیبرال هستند منجر به انزجار مردم از اندیشه های لیبرال ماب خواهد شد و تا حدی می تواند مشوق مردم برای گرایش به اندیشه های اسلامی و فاصله گرفتن از اندیشه های لائیک و سکولار باشد. این همان مفهومی است که اندیشمندان غربی از آن به عنوان رادیکال شدن انقلاب ها یا شروع عصر ترمیدر یاد می کنند. با هوشیاری و واقع بینی دستگاه دیپلماسی ایران می توان در آینده نه چندان دور شاهد نقش مؤثر و پر رنگ تری در انقلاب های منطقه باشیم آنجا که مردم خواهان تغییرات عمیق اجتماعی، از لیبرالها زده می شوند و به سمت حکومت اسلامی قدم بر می دارند. پرواضح است که تعجیل در ارائه الگو می تواند نتیجه عکس برای دستگاه دیپلماسی رقم بزند همانگونه که در لبنان جمعی را به تقابل با ایران کشاند چرا که هنگامی که بستر کافی برای اقناع افکار عمومی فراهم نشود عملکردها، مداخله جویانه تلقی می شود و موجب کاهش پرستیژ ما می شود.
کمال ثریادانشجوی کارشناسی ارشد روابط بین الملل
۹۰/۰۸/۱۸
دوتا تازه به دوران رسیده....
خودتون رو میتونید گول بزندی مردمتون رو شاید بتونید گول بزنید ولی کی میاد به نوشته های شما ارزش بده؟
بیداری اسلامی...قلب اروپا اینجاش جالبه!!!!!!!!!!