سلام بر دانشجویان و دانش آموزان همشهری فکر کردم وجود طنز توی این وبلاگ جای طنز خیلی خالیه بنابراین سعی می کنم هر هفته شنبه ها با چند تا طنز در خدمتون باشیم .ان شاالله با قرار دادن این طنز ها ما بتوانیم شما را بخندانیم 1)خوشحال کردن ملت!روزی ترومن سی و سومین رئیس جمهور آمریکا، به همراه زن و دختر خود با هلی کوپتر از نیویورک به شهر دیگری مسافرت می کردند. در بین راه ترومن یک قطعه اسکناس بیرون انداخت.همسرش پرسید: برای چه این کار را کردی؟ترومن جواب داد: برای اینکه یک نفر آن را پیدا کند و خوشحال شود.همسرش گفت: پس دومی را هم بینداز تا دو نفر خوشحال شوند.خلبان که مکالمات آنها را می شنید و از مخالفین سر سخت رئیس جمهور هم بود، گفت: جناب رئیس جمهور خودت را پائین بینداز تا همه ملت آمریکا را خوشحال کرده باشی!2)فرمان سواد!وقتی که افغانها اصفهان را تسخیر و تخت سلطنت صفویه را واژگون کردند و خود به جای آنها نشستند یکی از رفقای کودکی اشرف افغان به دربار او آمد و یاد آور شد که قرار برآن گذاشته بودند که هرگاه یکی از آنها مقامی به دست آورد به دیگری نیز شغلی بدهد.اشرف گفت: هر شغلی که می خواهی بگو.او گفت: به نظرم شیخ الا سلامی بد نیست و دارای احترام است.اشرف رو به صدر اعظم خود کرد و گفت: فرمان شیخ الاسلامی را برای او صادر کن.صدر اعظم گفت: این آقا سواد ندارد تا بتوان فرمان شیخ الاسلامی را درباره او صادر کرد.اشرف افغان گفت: اشکال ندارد، یک فرمان سواد هم برای او صادر کن!!!**محمد شاکر: البته فقط در گذشته خر فرمان بهتر از تخصص می رفت و امروز همه مسئولین با کفایتند.ایراد به قانون!هاء الواعظین معروف می گوید:در ابتدای دوره مشروطه به خانه ای رفتم که پیرزن و دختر جوانی در آنجا بودند.پیرزن پرسید: منظور از مشروطه چیست؟گفتم: قوانین جدیده.گفت: مثلا چه؟مرا شوخی گرفت، گفتم: مثلا دختران جوان را به پیرمردان دهند و زنان پیر را به جوانان!دخترش گفت: این کار چه فایده دارد!!!!؟پیرزن از جا پرید و با عصبانیت رو به دختر کرد و گفت:خفه شو دختره بی حیاء ، حالا کارت به جایی رسیده که به قانون مشروطه ایراد میگیری، اتفاقا قانون بسیار خوبی است!محمد شاکر: قانون صرفا تا جائی خوبه که به پر و بال حضرات نپیچه و گرنه بی حیائیش می مونه برا …!
۹۰/۰۸/۱۳
ممنون