اپیزود اول:
پیرمرد می گوید . همه بیایید کسی نماند. هیچ کس نمی ماند همه راه می افتند. همه جا را شور و هیجان فرا می گیرد.هر کس به یک سو می رود یکی سمت شمال یکی سمت جنوب.شورا در می ماند. دستور صادر می شود. کسی را باقی نگذارید. اما مگر یک تن و دو تن هستند؟ از صبح تا حالا همه جا را گرفته اند. هواپیماها پریدند. کسی نمانده که دستور صادر کند. هرکس از آن ها هم که مانده پنهان شده .
ساعت نه شب است. پیچ رادیو را که باز کنی . این بار صدای دیگری می شنوی:
توجه فرمایید .توجه فرمایید. اینجا تهران، صدای راستین ملت ایران . صدای انقلاب است.
اپیزود دوم:
همه جا را جزیی از خود حساب می کنند. تئوری شان این است که جدا جدا جمع کنید تا با هم بخوریم .چه شعار زیبایی!!اما یک نکته را فراموش کردند . حالا که قرار است همه چیز مساوی تقسیم شود چرا کار کنیم؟؟ همین چرا ها و چرا هاست که تکثیر می شود. راه حل خوبی نبود.
پیرما این بار می گوید:از این پس کمونیسم را باید در موزه های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.
هیچ کس باور ندارد. مگر می شود؟ما نصف جهان را در تصرف خود داریم. ما معتقدیم به انقلاب کارگری.ما می خواهیم تا آن جا پیش رویم که جامعه بی طبقه بوجود آوریم.همه با هم یکسان باشند. نه امکان ندارد. شما در اشتباهید . خواهید دید.
زمان زیادی از پیام نگذشته است . بهت تلکس های خبری دتیا را در بر می گیرد . بلوک شرق،شوروی فروپاشید.
اپیزود سوم:
ما نمی خواهیم . بس است .باید بروید.مقاومت فایده ندارد .می گویند دستور صادر کرده هرکه بیرون آمد را بزنید. مردم بیرون می آیند . ترسی نیست . زندگی در این محیط خفقان آور است. از بالای ساختمان ها مردم را می زنند. مردم جمع می شوند . زنجیره می شوند و مگر می شود زنجیره را گسست؟
خبر می رسد: فرار کرد فرار کرد.اولین کار نماز شکر است و بعد هم نماز جمعه.اما این بار واقعه تکرار می شود.حالا دیگر این کار منحصر به کشور نیست . منطقه را در بر می گیرد. بعضی ها اما به زور چسبیده اند و نمی دانند که حکومت با کفر باقی می ماند اما با ظلم نه . مردم اما همچنان ایستاده اند و صدای الشعب یریدشان همه جا را گرفته . هر جا را که ببینی نشانی از پیر ما هست. کسی که پایه گذار است و همیشه مشوق ایستادگی. مشوق آزادگی.
اپیزود چهارم:
نمی شود . مردم طالب آزادی اند. نباید در مقابل خواست مردم ایستاد.زنده باد آزادی. زنده بادحقوق بشر. زنده باد ما . زنده باد. زنده باد . زنده باد.
زیبا بود. حرفشان حق است.اما عملشان چطور؟ همیشه بوق دموکراسی را در دست داشتند. همیشه مدعی دفاع بودند آن هم از حقوق بشر حتی با مداخله نظامی. مصداق بارز کلمه الحق یراد بها الباطل بودند. این بار اما یک بالاتر از نود و نه نیست!!خیابان ها پر شد یکی دو نفر هم نبودند . اما انگار رسانه هایشان خبر نگار نداشت.اصلا چنین خیابانی وجود دارد؟ما که ندیدیم! شایداشتباه می کنید!هان این دو سه نفر را می گویید . چیز مهمی نیست . اخلال گرند . آشوب گرند.
باز اما خبر می رسد . پیر ما دیگر نیست اما کسی هست که آینده را بداند. کسی هست که تدبر کند:ریشه های این حرکت در آینده چنان گسترش خواهد یافت که نظام آمریکا و سرمایه داری غرب را زمین خواهد زد. نظام سرمایه داری در بن بست کامل قرار گرفته است...
این بار بعید است کسی شک کند
و تاریخ ادامه دارد و تاریخ است که می ماند .
و قاعده ثابت را از بیان خداوند می شنویم که:
بلکه حق را بر سر باطل می زنیم تا آن را در هم بکوبد و باطل نابود شدنی است
نویسنده:
سید محمد مهدی قادری
دانشجویی علوم سیاسی دانشگاه تهران
۹۰/۰۸/۰۴
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.