خدا می داند، ولی ...آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کردو نه می شود سر شخصی را کلاه گذاشتآن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از یک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود!... و آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بودسوالی که بیش از یکبار نمی توان به آن پاسخ دادخدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد، روی تخته سیاه قیامتاسم ما را در لیست خوب ها بنویسندخدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریحآنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات را از یاد برده باشیمخدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیمو سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنیمو بدانیم که دفتر دنیا چرک نویسی بیش نیستچرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتری دیگر است
۹۱/۰۱/۱۶
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.