بطور کلی اولین حضور جدی آمریکا در صحنه سیاست ایران به سالهای پس از جنگ جهانی دوم باز می گردد؛ زمانی که ایران از لحاظ اقتصادی دچار مشکلاتی بود که در نتیجه تورم، تشکیل بازار سیاه، کمبود خوار و بار و قحطی حاصل شده بود. با نخست وزیری قوام، نماینده مخصوص رئیس جمهور آمریکا «وندل ویلکی» از ایران بازدید کرد و در پی آن «روزولت» رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که دفاع از ایران یک مسئله حیاتی برای آمریکا به شمار می آید و آمادگی دولت خود را برای کمک به ایرانیان اعلام کرد. نباید از نظر دور داشت که این تاریخ حدودا مصادف بود با کنار گذاشتن سیاست انزواگرایی ایالات متحده آمریکا؛ لذا دولت آمریکا برای کمک و سر و سامان دادن اوضاع کشورایران گروههای مستشاری خود را به درخواست دولت ایران رهسپار ایران کرد. از جمله مهمترین این هیئت های مستشاری، هیئت مستشاری مالی به سرپرستی دکتر میلیسپو بود که در دی ماه 1321 به تهران آمد و به عنوان رئیس کل دارایی با اختیارات وسیع گماشته شد. البته ذکر این نکته ضروری است که شوروی حاضر نشد که صلاحیت میلیسپو را به رسمیت بشناسد و این خود یکی از عواملی بود که دو سال بعد این شخص را مجبور به ترک ایران کرد(مهدوی، 1385، صص 415-418) اما در خصوص مسئله آذربایجان از آنجا که کشور ایران در جنگ جهانی دوم علی رغم اعلام بی طرفی به اشغال قوای متفقین درآمد تلاش دولت ایران بر این بود که طی توافقی هر چه زودتر بیگانگان را از خاک خود بیرون کند. سرانجام مسئله تخلیه ایران از قوای متفقین در کنفرانس پتسدام(1945) بین فاتحین جنگ یعنی استالین، ترومن و چرچیل مطرح گردید و در اعلامیه نهایی کنفرانس قید شد که قوای متفقین بلافاصله تهران را ترک کنند؛ اما در مورد مراحل بعدی تخلیه نیز باید در کنفرانس وزرای امور خارجه سه کشور بزرگ(آمریکا، شوروی، انگلیس) در لندن مذاکره کنند. در کنفرانس لندن طبق پیشنهاد «بوین» قرار شد که نیروهای متفقین 6ماه پس از خاتمه جنگ با ژاپن(یعنی تا دوم مارس 1946م) خاک ایران را ترک کنند. اما 24 ساعت از صدور اعلامیه این پیمان نگذشته بود که پیشه وری با کمک ارتش سرخ دست به قیام مسلحانه زد و شهرهای آذربایجان را یکی پس از دیگری به اشغال خود در آورد. حزب توده نیز حمایت خود را از فرقه تازه تاسیس پیشه وری یعنی دمکرات اعلام نمود. دولت آمریکا به منظور پشتیبانی از تقاضای دولت ایران، یادداشتی را به دولت شوروی تسلیم کرد که طی آن نیروهای شوروی هر چه زودتر خاک ایران را تخلیه کنند و از مداخله در امور ایران بپرهیزند. شوروی نیز در پاسخ به آمریکا حرکت پیشه وری را یک نهضت آزادیخواهانه نامید. دولت آمریکا با دریافت این جواب از شوروی تخلیه نیروهای خود از ایران را متوقف کرد و حتی به تقویت پادگان امیرآباد پرداخت. مذاکرات آمریکا با شوروی نه تنها سودی نبخشید بلکه با تاسیس حکومت خود مختار آذربایجان در تبریز توسط پیشه وری مید آمریکا به ادامه مذاکرات با شوروی به یاس مبدل شد. در اینجا بود که نماینده ایران(تقی زاده) در اولین دوره اجلاسیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسما از شوروی شکایت کرد. چندی بعد با روی کار آمدن قوام که از طرفی طرفدار غرب بود و از طرف دیگر روابط حسنه ای با احزاب چپ گرا برقرار نموده بود به نخست وزیری رسید. قوام با سفر به مسکو مذاکراتی با استالین و مولوتف داشت که از مهمترین نتایج آن واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی بود(مشروط به تصویب مجلس). همزمان با مذاکرات قوام، شورای امنیت قطعنامه ای تصویب کرد که دولتین ایران و شوروی را به مذاکره مستقیم دعوت کرد. از طرفی ترومن؛ رئیس جمهور آمریکا طی پیامی که بی شباهت با اولتیماتوم نبود مفاد پیمان سه جانبه را یادآوری کرد و از شوروی خواست که تا شش هفته تمام قوای خود را از ایران تخلیه کند وگرنه ارتش آمریکا نیز دوباره به ایران مراجعت می کند. نباید از نظر دور داشت که گرچه توافق قوام با شوروی علت اصلی خاتمه مسئله آذربایجان بود اما کمک مستشاران نظامی آمریکا در بازسازی ارتش ایران برای مقابله با دمکراتها نیز کم اهمیت نیست. آنچه نقش آمریکا را در حل مسئله آذربایجان پر رنگ می کند چیزی نیست جز حمایت آمریکا از ایران که نمود بارز آن از طریق دادن اولتیماتوم ترومن به شوروی و کمک به ارتش ایران برای مقابله با تجزیه طلبان بود.(مهدوی، 1385، صص419-436) تقابل آمریکا با شوروی در خصوص تخلیه ایران و مسئله آذربایجان به نظر برخی مورخان یکی از علل شروع جنگ سرد میان این دو کشور بوده است.