زندگی نامه ی شهید تندگویان:نام شهید «محمدجواد تندگویان» یادآور همراهی قدرت و صادقانه است. او فقط مدت کوتاهی مسوولیت وزارت نفت را عهده‌دار بود اما در این دوران کوتاه هم لحظه‌ای از خدمت غافل نشد. خبرگزاری دانشجویان ایران به مناسبت 29 آذر، سالروز بازگشت پیکر آن شهید بزرگوار به ایران پس از 11 سال اسارت، گفت‌وگویی با همسر شهید تندگویان انجام داده است.بتول برهان اشکوری، همسر شهید محمد جواد تندگویان ـ وزیر نفت دولت شهید رجایی ـ اظهار داشت: شهید تندگویان تکیه زیادی بر روی مطالعه کتابهای مرحوم دکتر شریعتی داشتند و حتی تلاشهای گسترده‌ای در جهت ترجمه کتاب‌های ایشان داشتند. البته شهید تندگویان به مباحث استاد مطهری نیز واقف بودند و در کنار مطالعات جدی و عمیق مباحث دکتر شریعتی همواره از مباحث مرحوم مطهری استفاده می‌کردند.او افزود: ایشان بعداز فارغ‌التحصیل شدن از دانشکده نفت، روحیه انقلابی دانشجویان را تقویت می‌کردند. صحبت‌ها و فعالیت‌های شهید تندگویان باعث شد دانشجویان در چند نوبت دست به اعتصاب بزنند که همین امر موجب شد مسوولان دانشگاه به ساواک گزارش دهند و متعاقبا شهید تندگویان تحت پیگرد قرار گیرد.برهان اشکوری در ادامه با اشاره به دستگیری شهید تندگویان توسط ساواک، یادآور شد: به خاطر دارم وقتی بعد از جریانات دانشکده نفت متوجه شدیم شهید تندگویان تحت پیگرد ساواک قرار دارد، تمام کتابهای دکتر شریعتی را که در خانه‌ بود به منزل پدربزرگ ایشان بردیم و شهید تندگویان کتاب‌ها را در سکوی حمام پنهان و بر روی آنها آجرچینی کرد. بعدها که کتاب‌ها را بیرون آوردیم بعضی از آنها پوسیده شده بودند.همسر شهید تندگویان اضافه کرد: البته سندها و کتاب‌های دیگری هم وجود داشت که ممکن بود ما را دچار دردسر کند، اما نیروهای ساواک هیچ کدام از آنها را پیدا نکردند. به عنوان مثال مادر محمد جواد اعلامیه‌ای از حضرت امام را بخاطر نگرانی از اینکه مبادا محمد جواد دچار مشکل شود، چند قسمت کرده بود و هر قسمت را در یک نقطه پنهان کرده بود؛ اما شهید تندگویان آنها را پیدا کرده بود و با چسب آنها را مرتب کرده و پس از تکثیر، آن را بین دوستان و فعالان انقلابی توزیع کرده بود.وی با اشاره به فعالیت‌های شهید تندگویان پیش از انقلاب، گفت: ایشان عضو حزب و گروه خاصی نبود و مانند بسیاری از نیروهای انقلابی با رهبری امام به فعالیت‌های خویش ادامه می‌داد. در مجموع ایشان بعداز رهایی از زندان ساواک، اجازه حضور و استخدام در مشاغل دولتی را نداشتند. لذا مدتی بیکار بودند تا اینکه عده‌ای از دوستان و هم دوره‌ای‌های ایشان در دانشکده، کاری در بوتان گاز برای او مهیا کردند و ایشان نیز طرح و برنامه‌ای تهیه کردند برای توسعه کار این کارخانه که نتیجه کار نیز بسیار موفق بود.برهان اشکوری ادامه داد: در این مدت ساواک مدام از فعالیت‌های شهید تندگویان سوال و تحقیق می‌کرد و جویا می‌شد که آیا مسافرت رفته‌ است یا نه؟ وقتی ایشان این مزاحمت‌ها را دیدند، ترجیح دادند به دعوت مهندس بوشهری که از دوستان شهید تندگویان در دانشکده نفت بود، به رشت بروند و در کارخانه «توشیبا»ی سابق مشغول به کار شوند. در همین اثنا شهید تندگویان دوره فوق لیسانس را نیز طی می‌کرد.همسر شهید تندگویان در ادامه به فعالیت‌های همسر شهیدش بعد از انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: بعد از انقلاب از تمام نیروهایی که زندان رفته بودند و از شرکت‌های نفتی اخراج شده‌ بودند دعوت شد مجددا بازگردند که ایشان در این تاریخ مسوول راه‌اندازی پالایشگاه آبادان شدند. همچنین از طرف آیت‌الله اشراقی که از سوی امام (ره) مسوول هیات‌های پارکسازی در کشور بودند، مسوول پاکسازی پالایشگاه آبادان شد.بقیه در ادامه ی مطلب... وی درباره این هیات‌های پاکسازی گفت: بخش اصلی و اساسی که در نهایت به اسارت شهید تندگویان منجر شد، از همین زمان آغاز می‌شود. متاسفانه آن ایام افرادی در کانونی به اسم شورای اسلامی فعالیتهایی داشتند که همگی کارشکنانه بود. سردمداران این شورا جنبشی‌ها و کمونیست‌ها بودند و آقای تندگویان این افراد را شناسایی کرده بود و با مدارکی مستدل به این نتیجه رسیده بود که این دسته تحت عنوان شورای اسلامی جز ضربه زدن به صنعت نفت کاری دیگری نمی‌کنند. همین افراد آنقدر کارشکنی کردند که شهید تندگویان کمیته پاکسازی پالایشگاه آبادان را منحل کرد.برهان اشکوری در ادامه گفت: به عنوان مثال اگر قرار بود هیات پاکسازی با فردی برخورد کند، آنها زودتر متوجه می‌شدند و به شدت با او برخورد می‌کردند. در صورتی که برخورد شهید تندگویان در امر پاکسازی‌ها تا قبل از آنکه منحل شود بسیار منطقی و معقول بود. سعی ایشان استفاده از تجربه نیروهای قدیمی و متعهد بود تا در این فرصت نیروهای جوان به بازدهی لازم برسند.همسر شهید تندگویان در ادامه به جریان انتخاب شهید تندگویان به عنوان وزیر نفت در دولت شهید رجایی اشاره کرد و افزود: ایشان زمان در اهواز مسوول مناطق نفت‌خیز بود. بعد از اینکه شهید رجایی مسوولیت وزارت نفت را به شهید تندگویان پیشنهاد کرد، ایشان مهندس بوشهری را پیشنهاد کرده بود اما با اصرار شهید رجایی مبنی بر اینکه شما سابقه زندان و فعالیت انقلابی دارید و هم جز خانواده‌های محروم بوده‌اید و درد را بهتر می‌شناسید، این مسوولیت را پذیرفتند. همان زمان معروف شد که شهید تندگویان مکتبی‌ترین وزیر کابینه دولت شهید رجایی است.وی در ادامه این گفت‌وگو خاطرنشان کرد: ایشان چه زمانی که مسئول مناطق نفت‌خیز در اهواز بودند و چه هنگامی که مسوولیت پالایشگاه آبادان و در نهایت وزارت نفت را برعهده داشتند شبانه‌روز کار می‌کردند و بی وقفه در جهت اعتلای این صنعت تلاش می‌کردند. البته هرگاه مشکلی پیش می‌آمد سعی می‌کرد گزارش دهد و مشکل را حل کند. به خاطر دارم یکبار زمانی که مسول مناطق نفت‌خیز اهواز بودند به دیدار شهید بهشتی رفتند و مشکلات را با ایشان در میان گذاشتند. جالب است بعد از آنکه خانه آمدند تا مدتی مات و مبهوت بودند و گفتند تا پنجاه سال آینده شخصیت دکتر بهشتی برای ایران ناشناخته خواهد ماند. از مدیریت ایشان تعریف می‌کردند و می‌گفتند در آن واحد چندین کار را همزمان به بهترین وجه ممکن انجام می‌دهد.همسر شهیدتندگویان در ادامه به نحوه به اسارت در آمدن شهید تندگویان پرداخت و افزود: ایشان اصرار داشت که حتما به پالایشگاه آبدان سر بزند. می‌گفت مگر من چه فرقی با مهندسین و کارمندان آنجا دارم که هر لحظه زیر آتش و در معرض بزرگترین خطرها کار می‌کنند؟ سه بار برای این سفر اقدام کردند که ناموفق بودند، تا اهواز می‌رفتند و از آنجا به بعد آنها را باز می‌گرداند و می‌گفتند باید حکم ماموریت جنگی داشته باشید. بخاطر دارم یکبار که بازگشته بودند سر راه از پالایشگاه تهران بازدید کرده بود. تا ساعت 12 شب در پالایشگاه بود و علی‌رغم سر درد و تب شدید، از مشکلات جویا شده بودند.برهان اشکوری ادامه داد: چهارمین بار که برای بازدید از پالایشگاه آبادان قصد عبور از مناطق جنگی را داشتند، از جاده دیگری عبور می‌کنند که به تصرف نیروهای عراقی در آمده بود و آنها مطلع نبودند. به این دلیل که اتومبیل شهید تندگویان جلوتر بود حرکت کرده بود توسط نیروهای عراقی دستگیر می‌شوند. بعدها مهندس بوشهری تعریف می‌کرد وقتی ما را گرفتند شهید تندگویان سریع کارت شناسایی خود را در خاک پنهان کرد و به ما نیز اشاره کرد کارت‌های خود را پنهان کنید.همسر شهید تندگویان در ادامه به اقدامات شهید چمران برای نجات شهید تندگویان اشاره کرد و گفت: وقتی شهید چمران از این ماجرا مطلع شد سریع دستور داد گروهی از مبارزان چریکی به آن منطقه بروند که اگر هنوز شهید تندگویان و همراهانشان از مرز خارج نشده‌اند آنها را آزاد کنند که متاسفانه اینچنین نشد. شهید تندگویان را به بصره و سپس به عراق منتقل کرده بودند.وی در ادامه گفت‌گو با بیان اینکه تا سال 1367 گزارش‌هایی مبنی بر سلامت شهید تندگویان و زنده بودنش دریافت می‌کردیم، خاطرنشان کرد: آقای بوشهری می‌گفت پس از اسارت، شهید تندگویان را از ما جدا کردند و صدای ایشان را هنگام اذان یا قرائت قرآن می‌شنیدیم که با صدای بلند قرآن تلاوت می‌کردند یا شب‌های جمعه که دعای کمیل می‌خواندند و ظاهرا هر بار نیز به دلیل این رفتارشان مورد شکنجه قرار می‌گرفتند به طوری که آنجایی که ایشان را شکنجه می‌کردند نزدیک سلول‌ها و بندهای دیگران بوده است و صدای ایشان را می‌شنیدند که در زیر شکنجه مدام یا شعار الله اکبر می‌داده است یا می‌گفته است خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم.برهان اشکوری گفت: در مدت اسارت، تنها دو نامه از ایشان دریافت کردیم که نامه اول بسیار مختصر بود و در آن نوشته بودند مایل نیستم با خانواده خود در ایران ارتباط برقرار کنم. ما حدس زدیم باید برای ایشان شرایطی گذاشته باشند که طبیعتا شهید تندگویان هم کسی نبود که بخواهد حتی به خاطر ارتباط با خانواده آن شرایط را بپذیرد. بعد از دریافت اولین نامه، مدت‌ها با ایشان نامه‌نگاری می‌کردیم اما پاسخی دریافت نمی‌کردیم تا اینکه در سال 67 دومین نامه ایشان را دریافت کردیم که به ما دلداری و روحیه داده بودند و گفته بودند سعی کنید تنها نباشید و با سایر خانواده‌هایی که در این ماجرا اسیر شده‌اند رفت و آمد کنید.همسر شهید تندگویان گفت: در همان روزهای ابتدایی اسارت شهید تندگویان، شهید رجایی به خانه ما آمد و پس از احوالپرسی و جویا شدن حال بچه‌ها گفتند که عراقی‌ها حاضرند شهید تندگویان را در قبال آزادی هشت تن از خلبانانشان آزاد کنند که من گفتم اگر بنده هم این شرط را بپذیرم مطمئنم خود آقای تندگویان نمی‌پذیرد که در قبال آزادی‌اش کسانی آزاد شوند که مجددا پس از مراجعت به کشورشان می‌خواهند باز بر سر مردم بی‌گناه ما آتش بریزند و موشک بزنند.او اضافه کرد: البته ما به همراه خانواده‌های بوشهری، یحیوی و سادات از طریق نهادهای بین‌المللی همچون صلیب سرخ جهانی، سازمان حقوق بشر مسأله را پیگیری می‌کردیم اما متأسفانه آنها نیز به غیر از همدردی زبانی کار دیگری انجام ندادند. حتی یک بار با سرپرست صلیب سرخ دیدار داشتیم و او پس از مشاهده دست خط شهید تندگویان و وضعیت خانواده‌ها، گریه کرد و قول همکاری داد که متأسفانه باز هم موثر نبود.همسر شهید تندگویان گفت: بعد از آنکه از زنده بودن آقای تندگویان ناامید شدیم، از رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خواستیم که قضیه را پیگیری کنند تا به نتیجه مشخص برسیم. همان زمان هیأتی تشکیل شد متشکل از نماینده وزارت خارجه، خانواده شهید تندگویان و یک نماینده از پزشکی قانونی. این هیأت به عراق رفته بودند و آنجا نیز ابتدا جسد دیگری را تحویل گرفته بودند که متعلق به شهید تندگویان نبود. من هم کارت پایان خدمت شهید تندگویان که حاوی تمامی مشخصات ظاهری ایشان بود را به برادرم داده بودم و هم اطلاعاتی که ممکن بود به شناسایی ایشان کمک کند. به عنوان مثال مچ پای راست شهید تندگویان بر اثر شکنجه‌های ساواک نشانه خاصی داشت چراکه آن زمان با مته پای او را سوراخ کرده بودند و جالب است از روی همین نکته متوجه شده بودند جنازه اولی که تحویل داده بودند مربوط به شهید تندگویان نیست. آنها نیز دولت عراق را تهدید کرده بودند اگر پیکر واقعی شهید تندگویان را تحویل ندهید ما بازمی‌گردیم ایران و اعلام می‌کنیم آقای تندگویان زنده است و دولت عراق نمی‌خواهد به ما تحویل دهد. همین تهدید کارگر شده بود و آنها پیکر واقعی شهید تندگویان را تحویل داده بودند و برادرم نیز همانجا دوربینی خریده بود و از تمام مراحل تحویل و تشییع جنازه در عراق فیلمبرداری کرده بود.وی یادآور شد: زمانی که رفته بودیم پیکر شهید تندگویان را به تهران بیاوریم، پیکر ایشان را سه نوع مومیایی کرده بودند که وقتی علت را جویا شدم نماینده پزشکی قانونی گفت شاید به این دلیل باشد که زمان شهادت را به راحتی تشخیص ندهیم. بر طبق گفته‌های نماینده پزشکی قانونی تاریخ شهادت ایشان برمی‌گشت به این اواخر و ظاهرا آقای تندگویان تا سال 68 نیز زنده بودند اما همان زمان یک استخوان‌شناس نیز از صلیب سرخ آمده بود و قرار بود هم او و هم کارشناسان پزشکی قانونی بر روی پیکر شهید تندگویان تحقیقات لازم را انجام دهند. به همین منظور جلسه‌ای در وزارت خارجه جهت ارائه گزارش درباه زمان شهادت شهید تندگویان برگزار شد که متأسفانه ما نتیجه این جلسه را هیچ‌گاه متوجه نشدیم. قرار بود در این جلسه نتیجه نهایی و گزارش مکتوب درباره تحقیقاتی که درباره پیکر شهید تندگویان انجام شده است را اعلام کنند اما آن گزارش محرمانه اعلام شد. لذا ما هیچ‌گاه زمان و تاریخ شهادت شهید تندگویان را متوجه نشدیم.