الهی! باخاطری خسته، دل به جود و کرم تو بسته...دست از پاچه خواری اساتید شسته و در انتظار نمرات نشسته ام.گر پاس شوند کریمی، پاس نشوند حکیمی. نیفتم شاکرم، بیفتم صابرم که چاره ای ندارم جز اینکه بر همین درگاه بمانم و بخوانم و بخوانم. الهی شهریه ها بالاست که می دانی و جیب ما خالی است که می بینی. نه پای گریز از امتحان دارم و نه زبان ستیز با استاد... اصلا الهی دانشجویی را چه شاید و از او چه باید؟دستم بگیر که تو خدایی و درمانی و مرا همچو استاد نمی رانی...
علیرضا نوروزی
۹۱/۱۰/۲۷
۰۳ بهمن ۹۱ ، ۱۰:۳۸
دانشجو 2
استاد گرامی شاعرش خواجه کرمانی بوده و در کتاب پیش دانشگاهیمان مناجاتش بوده لطفا دردی ادبی نکنید و اسم اونو بنویسید با کمی تقلیئد
شادی
سلام
از شما مدیریت محترم وبلاگ دعوت می کنیم تا لینکتون رو در سایت ما ثبت کنید ضمنا تبادل لینک برای وب مستر ها بدون محدودیت و رایگانه
با تشکر از مدیریت وبلاگ
از شما مدیریت محترم وبلاگ دعوت می کنیم تا لینکتون رو در سایت ما ثبت کنید ضمنا تبادل لینک برای وب مستر ها بدون محدودیت و رایگانه
با تشکر از مدیریت وبلاگ