عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد.کوشش کنیم حسین دل، به دست یزید نفس، تشنه لب شهید نشود . . . چرا حسین(ع) فراموش نمی شود؟مى‏گویند: شما در عصر فضا و اتم زندگى مى‏کنید آنگاه بر کسى اشک مى‏ریزد که صدها سال پیش در گذشته است و بر مزارهایى سفر مى‏نمایید که چیزى جز صخره و سنگ نمى‏باشد؟!در پاسخ مى‏گوئیم :«چنانکه گفته‏اند: «بعد زمان» را در «ابدیت» اثرى نیست ابدیت را در ماوراى زمان ـ در عرصه‏اى برتر از زمان ـ حکومت است ابدیت همیشگى است. جاودانان رهبران بزرگ بشریت به ابدیت تعلق دارند، از این رو قرنها نیز در طول حیات معنوى آنان، مفهوم متداول خود را از دست مى‏دهند. حسین بن على (علیه السلام) از زمره جاودانان از رهبران بزرگ بشریت است سخن از وى سخن از تاریخ نیست سخن روز است. سخن از ابدیت است سخن از همیشگى خروشان و شکوفا و پر فروز است.این زنده جاوید نزدیک چهارده قرن ـ به حساب تاریخ ـ پس از مرگ جسمانیش همچنان امروز نیز بر دلها حکومت مى‏کند و هنوز پرتو وجودش نه تنها در حیات ما بلکه در حیات جهان معاصر ودر عصر فضا و اتم «حوادث بى نظیر» ایجاد مى‏کند و به صورت یکى از «شور انگیزترین حماسه‏هاى تاریخ بشریت» در آمده و همه ساله نیرومندترین امواج احساسات میلیونها انسان را در اطراف خود بر مى‏انگیزد و مراسمى پرشورتر و هیجان انگیزتر ازهر مراسم دیگر به وجود مى‏آورد .راستى چرا به این حادثه تاریخى ـ که شاید در تاریخ مشابه فراوان دارد ـ اهیمت داده مى‏شود؟ ! چرا مراسم بزرگداشت این خاطره هر سال پرشکوهتر و پرهیجان‏تر از سال پیش برگزار مى‏گردد؟ این همه تعظیم و تکریم و سپاس این همه سوز و گداز پس از چهارده قرن، آخر براى چیست؟ آن را چه معنائى است؟!حقیقت این است که این زنده جاوید پس از قرنها، همچنان بر قلبهاى انسانهاى آزاده قدرتمندانه حکومت مى‏کند و در جامعه «موج معنوى» ایجاد مى‏نماید. حتى هنوز هم به طور عمیق یک قدرت محرک معنوى و یک نیروى کنترل اجتماعى بزرگ به شمار مى‏رود.اما از زیارت زیارتگاههاى مقدس هرگز سنگها و صخره‏ها هدف و غایت نمى‏باشند چه اگر غرض خود آنها مى‏بود همین کوهها سر به فلک کشیده ‏انسان را از مشقت سفر و طى راههاى طولانى بى نیاز مى‏ساخت پس مقصود بالذات صاحب مزار است وبزرگ داشتن سنگها به جهت شرف انتساب به صاحبان آن مزارها است مانند محترم داشتن جلد قرآن کریم وسنگها و آجرهائى که خانه کعبه ومسجد رسول خدا (صلى الله علیه و آله) و سایر اماکن مقدس از آنها ساخته شده است .الان مى‏بینیم که دولتها و ملتها در حفظ مقبره‏هاى شخصیتهاى بزرگ خویش مى‏کوشند و به دور آنها هاله تقدیس مى‏کشند.در تاریخ نوشته‏اند هنگامى که سر مبارک حسین (علیه السلام) را به نزد یزید آوردند وى در مجلس شراب حضور داشت اتفاقا قاصدى از طرف پادشاه روم به مجلس یزید بار یافت و سر مبارک حسین (علیه السلام) را درمقابل یزید مشاهده کرد و چون دانست که آن سر مبارک به حسین (علیه السلام) تعلق دارد عمل یزید را به شدت نکوهش نمود و گفت اى یزید داستان «کلیساى حافر» را شنیده‏اى؟ گفت چگونه است؟ رومى گفت: در پیش ما مکانى است که گویند خر عیسى از آنجا گذر کرده است در آنجا کلیسائى بنا نهاده‏اند که نام آن به سم خر عیسى منسوب بوده و به کنیسه حافر «سم» شهرت دارد ما هر سال به زیارت آنجا مى‏رویم و نذورات خود را به آنجا اهدا مى‏کنیم. روى این حساب اى یزید من گواهى مى‏دهم که تو خطا کارى و از راه راست به دورى! یزید خشمگین شد و به کشتن قاصد فرمان داد رومى به سوى سر نازنین حسین (علیه السلام) رفت و آن را بوسید و شهادتین بر زبان جارى کرد و سپس او را گرفتند و بر در قصر به دار کشیدند.زیارت، ارتباط روحى زائر با صاحب قبر است زائر قبر ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) با آن حضرت تجدید بیعت مى‏نماید و لذا ائمه اطهار علیهم السلام با توصیه و ترغیب به زیارت سالار شهیدان این نهضت مقدس را براى همیشه زنده و جاوید نگه‏داشته‏اند البته زیارت همه امامان مورد تأکید است ولى روایاتى که در ترغیب وتشویق زیارت امام حسین (علیه السلام) رسیده فوق العاده زیاد است امامان با این توصیه‏ها در صدد آن بودند که شیعیان پیوستگى عملى با اهداف آن بزرگوار داشته باشند. امام سجاد (علیه السلام) که خود چندین بار مخفیانه به زیارت سالار شهیدان رفته در گفتار خویش نیز سفارش زیادى به زیارت امام حسین (علیه السلام) داشته است.«ابو حمزه ثمالى» گوید: از امام سجاد (علیه السلام) در مورد زیارت امام حسین (علیه السلام) پرسیدم، حضرت فرمود:«زُره کل یوم فان لم تقدر فکل جمعة فان لم تقدر فکل شهر فمن لم یزره فقد استخف بحق رسول الله (صلى الله علیه و آله)(3) «هر روز آن حضرت را زیارت کن، اگر نمى‏توانى هفته‏اى یک بار، اگر نمى‏توانى ماهى یکبار، پس کسى که اصلا آن حضرت را زیارت نکند، درحقیقت حریم رسول الله را خفیف شمرده است».ولى مهمتر از سوگوارى و زیارت آشنایى به مکتب امام حسین و شهداى کربلا و پیوستگى عملى به اهداف بلند آن بزرگوار است. مهم پاک بودن و پاک زیستن و درست اندیشیدن و تأسى عملى به او است. چشم گریان،چشمه فیض خداستگریستن بر اباعبدالله الحسین‏«ع‏» ثواب بسیاری دارد. فرشتگان،پیامبران،زمین و آسمان،حیوانات صحرا و دریا هم بر عزاى حسین‏«ع‏» گریسته‏اند. اشگ ریختن،نشانه پیوند قلبى با اهل بیت و سید الشهدا است.اشک،دل راسیراب مى‏کند،عطش روح را بر طرف مى‏سازد و حاصل محبتى است که نسبت‏به‏ اهل بیت‏ حاصل مى‏شود. همدلى و هماهنگى روحى با ائمه،ایجاب مى‏کند که در شادى ‏آنان شاد و در غمشان محزون باشیم.این نشان شیعه است که‏«یفرحون بفرحنا و یحزنون‏لحزننا...»  قلبى که مهر حسین‏«ع‏» را داشته باشد ،بى شک به یاد مظلومیت و شهادت او مى‏گرید. اشک، زبان دل و شاهد عشق است.گریستن در سوگ شهداى کربلا،تجدید بیعت‏با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه‏ فکرى و روحى با این مکتب است و اشک ریختن،نوعى امضا کردن پیمان و قرارداد مودت با سید الشهدا است. ائمه شیعه، گریستن بر مظلومیت اهل بیت و عزاى حسینى را تاکید کرده و شهادت اشک را بر صداقت عشق،پذیرفته‏اند. امام صادق‏«ع‏»فرموده است:«نزد هر کس که ما یاد شویم و چشمانش اشگ‏آلود شود،حتى اگر به اندازه بال مگسى‏باشد،خداوند گناهانش را مى‏بخشاید،هر چند چون کف دریا فراوان باشد.»  به گفته صائب:در سلسله اشگ بود گوهر مقصود              گر هست ز یوسف خبر،این قافله دارددستور امامان به گریستن بر امام حسین‏«ع‏» بسیار اکید است. امام رضا«ع‏»به ریان بن ‏شبیب در حدیث مفصلى فرمود: «یابن شبیب!ان کنت‏باکیا لشى‏ء فابک للحسین بن على بن‏ابى طالب فانه ذبح کما یذبح الکبش...».  اگر بر چیزى گریه مى‏کنى،بر حسین بن على گریه‏کن،که او را همچون گوسفند،سر بریدند.در حدیث دیگرى فرموده است:«محرم، ماهى‏است که مردم دوره جاهلیت جنگ در آن را ناروا مى‏دانستند،ولى در این ماه،دشمنان،خون ما را بناحق ریختند و هتک حرمت ما نمودند و فرزندان و بانوان ما را به اسارت‏گرفتند و به خیمه‏هاى ما آتش زدند و غارت کردند و در کار ما، براى رسول خدا هیچ‏حرمتى را رعایت نکردند.روز حسین( عاشورا)پلکهاى ما را مجروح و اشگهایمان راجارى کرد و ما از سرزمین کربلا،گرفتارى و رنج‏ به میراث بردیم.پس باید بر کسى ‏همچون حسین،گریه‏کنندگان بگریند،که «گریه بر او، گناهان بزرگ را هم فرو مى‏ریزد.»  خود امام حسین‏«ع‏»فرموده است:«انا قتیل العبرة،لا یذکرنى مؤمن الا بکى‏»، من‏کشته اشکم،هیچ مؤمنى مرا یاد نمى‏کند مگر آنکه(بخاطر مصیبتهایم)مى‏گرید.امام‏سجاد«ع‏»بیست‏سال بر امام حسین علیه السلام گریست و هرگز طعامى پیش او نمى‏گذاشتند مگر آنکه گریه مى‏کرد. به فرموده امام صادق‏«ع‏»:هر ناله و گریه‏اى ناپسند ومکروه است،مگر نالیدن و گریستن بر حسین علیه السلام:«کل الجزع و البکاء مکروه‏سوى الجزع و البکاء على الحسین‏». هم گریستن،هم گریاندن، هم خود را شبیه گریه‏کنندگان در آوردن(تباکى)پسندیده‏است و اجر دارد.نکته مهم :این همه فضیلت که براى گریه بر حسین‏«ع‏»بیان شده و اینکه اشک‏ چشم،آتش دوزخ را فرو مى‏نشاند و غمگین شدن در سوگ شهیدان کربلا ایمنى از عذاب‏است،در صورتى است که گناه و فسق و آلودگى انسان در حدى نباشد که مانع رسیدن این‏فیض الهى گردد. اشگى که مبین پیوند عاطفى و رابطه مکتبى و اتصال روحى با راه و فکرو خط ائمه و سید الشهداست،حتما زمینه‏ساز پرهیز از گناه مى‏گردد.به تعبیر شهیدمطهرى:«گریه بر شهید،شرکت در حماسه او و هماهنگى با روح او و موافقت ‏با نشاط او و حرکت اوست...امام حسین‏«ع‏» بواسطه شخصیت عالیقدرش ، بواسطه شهادت‏ قهرمانانه‏اش ،مالک قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است.اگر کسانى که بر این‏ مخزن عظیم و گرانقدر احساسى و روحى گمارده شدند، یعنى سخنرانان مذهبى،بتوانند از این مخزن عظیم در جهت هم شکل کردن و همرنگ کردن و هم احساس کردن روحها باروح عظیم حسینى بهره‏بردارى صحیح کنند،جهانى اصلاح خواهد شد.»  پس مهم، شناخت فلسفه گریه در راستاى احیاى عاشورا و زنده نگهداشتن مراسم حسینى وفرهنگ کربلاست ،نه گناه کردن و آلودگى ،به امید پاک شدن با چند قطره اشک! معلوم‏نیست که دل و جان آلوده،آن همسویى را با امام داشته باشد که با یاد مصائبش گریه کند.گریه در فرهنگ عاشورا،سلاح همیشه برانى است که فریاد اعتراض به ستمگران رادارد.«اشک‏»، زبان دل است و گریه،فریاد عصر مظلومیت.رسالت اشک نیز پاسدارى از«خون شهید»است.امام خمینى‏«ره‏»فرمود:«هر مکتبى،تا پایش سینه‏زن نباشد،تا پایش‏گریه‏کن نباشد،تا پایش توى سر و سینه‏زن نباشد حفظ نمى‏شود...»،  «گریه کردن برشهید،نگهداشتن، زنده نگهداشتن نهضت است‏»،  «گریه کردن بر عزاى امام حسین،زنده‏نگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همین معنى است که یک جمعیت کمى در مقابل یک‏امپراطور بزرگ ایستاد...،آنها از همین گریه‏ها مى‏ترسند، براى اینکه گریه‏اى است که گریه ‏بر مظلوم است،فریاد مقابل ظالم است.» اشگ،سر فصل محبت و مودت است و برخاسته از عشقى است که خداوند در دلها قرار داده که نسبت‏ به حسین بن على‏«ع‏»مجذوب مى‏شود.به فرموده رسول خدا«ص‏» :«ان لقتل الحسین حرارة فى قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا». براى شهادت حسین‏علیه السلام حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى‏شود.کدام عاشق در این ره در بلا نیست؟ کدامین دل شما را مبتلا نیست؟ اگر در سوگتان شد دیده نمناک اگر از عشقتان دل گشت غمناک گواه عشق ما این دیده و دل رساند«اشگ‏» و «غم‏»ما را به منزل کنون ماییم و درد داغدارى کنون ماییم و اشگ و سوگوارى هنوز اشگ عزا پیوسته جارى است رواق چشممان آیینه‏کارى است غدیر ما محرم دارد امروز محرم ،بذر غم مى‏کارد امروز امروز هم ، اشگ و گریه ، رابط ما با حسین است و ما با شور اشگهایمان ، سر سفره‏ محبت‏ سید الشهدا نشسته‏ایم و نمک پرورده ابا عبد الله هستیم ، از این رو،این مهر با شیرمادر در جان ما وارد شده و با جان هم به در مى‏شود.امام حسین (ع) از نگاه گاندی مهاتما گاندیگاندی معمارِ استقلال هند و رهبر ملی مردم این کشور، برای آزادی هندوستان ازسلطه انگلیس ، هسته مرکزی قوی یک تشکیلات سیاسی را پایه ریزی نمود و حزب کنگره را رهبری نمود و با تمرد از قوانین ، عدم تقبل پست های دولتی ، عدم همکاری با مأموران انگلیسی و تحریم اجناس بریتانیایی ، یعنی با اصل «مقاومت منفی » باسلطه انگلیس مبارزه نمود و روح آزادی و بازگشت به هویت و سنت های اصیل هندی را احیاء کرد. در آخرین بار که دولت انگلیس در سال 1942 میلادی او را بازداشت کرده گاندی هنگام توقیف ، فریاد «یا مرگ یا استقلال » را سر داد. وقتی حر به امام حسین گفت : اگر جنگ کنی کشته خواهی شد.امام فرمود: مرا از مرگ می ترسانی ؟ که برادر اویسی ما گفته است : من حتماً می روم و جوانمرد را از مرگ ، ننگ و عاری نیست . اگر عملش برای حق باشد... و با بذل جان خودبا مردمان و نیکوکار مواسات کند و از مردم مطرود و ملعون جدا شود... این خواری برای توبس است که زنده بمانی و مورد ظلم و تجاوز قرارگیری و نتوانی از حق خود دفاع کنی ،چقدر مرگ در راه وصول به عزت و احیای حق سبک و راحت است . مرگ در راه حق و عزت ، زندگانی جاوید است و زندگانی با ذلت ، حیاتی جزء مرگ نیست ... . مرحبا و آفرین به کشته شدن در راه خدا و لیکن شما توانایی به نابودی مجد و عظمت مرا ندارید، پس دراین صورت مرا باکی از مرگ نیست «موت فی عز خیر من حیاة فی ذل »گاندی در تفحص زندگانی امام حسین و علت جاودانگی و پایداری آن به یک مسأله مهم رسیده و همانا درسی از سرور آزادگان اخذ نموده و آن را برای استقلال هند به کار بسته است ، یعنی او به پیروی از امام ، به مردم هند که طرفدار استقلال هند بودند اعلام نمود مرگ را به بازی و مسخره بگیرید و نترسید.«من برای مردم هند چیز تازه نیاوردم ، فقط نتیجه ای را که از مطالب و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمان کربلا به دست آورده بودم ، ارمغان ملت هند کردم . اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی پیمود... .»